به بهانه برگزاري دومين همايش ملي خزر 28 و 29 دي ماه استان مازندران
در اين همايش رئيس و اعضاي کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس، وزراي کشور، امور خارجه، نفت، راه و شهرسازي، مسئولان دستگاههاي مرتبط با درياي مازندران همچون سازمان کشتيراني، محيط زيست و ... حضور دارند.
همايش ملي خزر در شرایطی در استان مازندران برگزار مي گردد که گرایشات كشورهاي حوزه سرزميني خزر به سوی چند قطبی شدن جهان درحوزههای مختلف سیاسی، امنيتي ، فرهنگی و اقتصادی در اوج خود است. در چنین شرایطی ، فضا و فرصتهای جدیدی برای تقویت ائتلافهای منطقهای و افزایش نقش و چانهزنی قدرتهای متوسط و نوظهور جهانی مانند ایران ، فراهم شده تا به بیان دیدگاههای مستقل ملی و منطقهای خود بپردازند.
در اين راستا آنچه باعث تقویت زمینههای تعامل سیاسی، امنيتي ، تجارت و انتقال تکنولوژی و افزایش سرمایهگذاری در میان کشورهای در حال توسعه منطقه خزر مي شود ؛ افزایش همکاریهای چند جانبه و منطقهای با کشورهای پیشرفته صنعتی در زمینه ایجاد یک سیستم چند جانبه و عادلانه سياسي و تجاری با هدف دسترسی تمام کشورها در تأثيرگذاري هاي سياسي ،امنيتي دنيا و ورود به بازارهای جهانی ، کالاها و خدمات مي باشد.
لذا چنانچه رويكرد اين نشست تقویت جنبههای ائتلافهای سیاسی و استراتژیک و به تبع آن، توسعه نقش این کشورها با رویکردهای مستقل ملی و فراملي باشد ميتوان اميدوارتر از گذشته به افق هاي روشن همكاري هاي منطقه اي نگريست .
حوزه خزر و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
هیچ دریایی در جهان دیده نشده است که به اندازه این دریا نامهای گوناگون داشته باشد. این نامها یا منتسب به نام قبایل و اقوام ساکن اطراف دریا در طول تاریخ میباشند و یا آن که از نام مناطق و شهرهای اطراف آن گرفته شده است. تعدادی از این نامها عبارتند از: درياي مازندران، دریای کاسپین Caspian sea، دریای دیلم(یا دیلمان)، دریای گیلان، دریای خزر، دریای طبرستان، دریای استرآباد، دریای خراسان، دریای قزوین، دریای آبسکون و دریای گرگان. این دریا امروزه میان اروپائیان به کاسپین و میان ایرانیان به خزر یا مازندران مشهور است . (**)
دریای مازندران دارای حدود 1200 تا 1260 کیلومتر طول، 200 تا 550 کیلومتر عرض و 424000 کیلومتر مربع مساحت است. عمق متوسط آن در قسمت شمالی، حدود 6 متر میباشد. 45 درصد اين دريا ژرفای کمتر از 10 متر دارد. درقسمت جنوبی، عمق متوسط دریا حدود 325 متر است و عمق دریا دراین جا گاهی به 960 تا 1000 متر میرسد. همچنین از 6380 کیلومتر طول ساحل این دریا، حدود 992 کیلومتر متعلق به ایران است و 48 درصد اين دريا در حوزه سرزميني استان مازندران واقع گرديده و الباقي متعلق به دو استان گيلان و گلستان ميباشد.
تا پیش از فروپاشی اتحاد شوروی، تنها دو کشور ایران و شوروی در حاشیه دریای خزر حضور داشتند. (1) بر اساس فصل يازده قرارداد 1921، هر دو کشور به طور مساوی حق کشتیرانی آزاد با پرچم خود در این دریا را دارا بودند. (2)
قرارداد 1940، میان ایران و شوروی نیز دریای خزر را دریای مشترک بین دو کشور می شناخت.
در عین حال، عملا به جز قسمت کمی از دریا که شاخص آن، خطی بود که از خلیج حسن قلی از جنوب شرق دریا به دهانه رود آستارا در غرب کشیده میشد و در اختیار ایران بود، روسها بقیه دریا را تحت حاکمیت خود قرار داده بودند. (3)
در زمان جنگ سرد بین آمریکا و شوروی، دریای خزر بیانگر مشکل امنیتی خاصی بین دو بلوک نبود. البته به دلیل وابستگی محمدرضا شاه به غرب، آمریکا با کار گذاردن دستگاههای استراق سمع در مرزهای ایران و شوروی، تحرکات روسها در عمق خاک آن کشور را زیر نظر داشت.
اما با وقوع بهار عربی، انقلابهای مردمی در آفریقای شمالی و خاور نزدیک، وجود تنش در منطقه قفقاز، تشدید مبارزه برای در اختیار گرفتن منابع اقیانوس منجمد شمالی از سوی تحلیلگران و کارشناسان نظامی به عنوان زمینه برای جنگهای انرژی در آینده دانسته میشود.
به عنوان مثال، با توجه به پژوهشهای صورت گرفته، 95 درصد از منابع نفت قابل دسترسی در جهان در 56 سال آینده تمام شده و 5 درصد باقیمانده نیز طی 88 سال آینده از بین خواهند رفت.
بنابراین کاملا روشن است که به تناسب افزایش تمایل برخی از کشورهای قدرتمند برای دسترسی به منابع حیاتی، تعداد مناطق بیثبات نیز افزایش خواهد یافت.
در این راستا البته دریای خزر مستثنی نیست. درياي مازندران منطقهای است که در آن منافع سیاسی، نظامی، استراتژیک و اقتصادی نهتنها کشورهای ساحلی (روسیه، ایران، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان) بلکه بانفوذترین قدرتهای جهانی نیز وجود و حضور دارد؛ و این منطقه همزمان به منطقه مورد توجه روبه افزایش شمال و جنوب، شرق و غرب که دارای منافع ژئوپلتیکی خاص خود میباشند، قرار گرفته است.
پشت سر این نامهای جغرافیایی، گروهی از کشورها حضور دارند: از شمال - کشورهای اتحادیه اروپا و از جنوب - هند، پاکستان، کشورهای خاور نزدیک و خاور میانه، از شرق - چین و ژاپن و از غرب - ایالات متحده آمریکا و کانادا.
در این رابطه میتوان به گروههای ذینفع در منطقه اشاره کرد:
نخست، کشورهای ساحلی دریای خزر (قزاقستان، ترکمنستان، آذربایجان، روسیه، ایران) که تلاش میکنند تا مشکلات داخلی خود را از راه عرضه انرژی به بازارهای جهانی حل کنند؛
دوم، کشورهای حوزه ترانزیت (روسیه، ایران، چین، ترکیه، گرجستان، ارمنستان، اوکراین، رومانی، بلغارستان، و...) که به دنبال کسب سود از ناحیه حمل و نقل منابع انرژی از طریق خاک خود میباشند؛
سوم، قدرتهاي پیشگام منطقهای (روسیه، ایران، چین، ترکیه) که به دنبال تحکیم حداکثری موقعیت استراتژیک خود در منطقه میباشند؛
چهارم، بازیکنان بزرگ جهانی (ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه، چین) که به دریای خزر به عنوان یک عنصر مبارزه ژئوپلتیک برای کنترل مناطق مهم استراتژیک جهان نگاه میکنند.
با اين حال وابستگیها و نفوذ متقابل کشورهای مختلف بهطوری بزرگ میباشد که تحقق سیاست خود از سوی یکی از کشورها، بدون در نظر گرفتن منافع کشورهای دیگر و جامعه جهانی منجر به عبور از مرز امنیت ملی و در رویارویی هم قرار گرفتن منافع ملی خواهد شد که در چنین شرایط غالبا تجاوز مسلحانه راه اصلی حل دانسته میشود.
طی سالهای اخیر روند ثابت نظامیگری در دریای خزر قابل ملاحظه میباشد.
بازی استراتژیک در منطقه خزر:
فروپاشی اتحاد شوروی، تعداد کشورهای حاشیه خزر را به پنج کشور افزایش داد. بجز حضور ایران در حاشیه جنوبی، کشورهای فدراسیون روسیه، قزاقستان، ترکمنستان وآذربایجان در سواحل شمالی، شرقی و غربی دریا پدید آمدند. (4)
در ابتدا، منطقه خزر با مسائل امنیتی ویژه ای برای کشورهای حاشیه خود برخورد نکرد; اما با گذشت زمان و به دلایل مختلف، این منطقه در کانون توجه جهانی قرار گرفت. در روسیه، با خروج روسها از حالت کمای ناشی از فروپاشی و پایان سریع ماه عسل روابط گرم با غرب به دلیل نومیدی روز افزون از غرب و کمکهای آن برای رهایی از بحران اقتصادی، غرب گرایی در سیاست خارجی فروکش کرد و نگرشهای ملی گرایانه اهمیت یافته و روسها مخالفت خود را با گسترش ناتو به شرق ابراز داشتند.
در غرب، دوباره خطر روسیه گوشزد شد واین سخن که: روسیه نه برادر ماست و نه دوست ما تکرارگردید. هر چند اتحاد شوروی فروپاشیده بود; اما روسیه سلاحهای پیشرفته و مخربی در اختیار داشت. به علاوه، از امکانات بالقوه مناسبی برای توسعه برخوردار بوده و میتوانست مجددا به عنوان یک قدرت بزرگ معارض با غرب ظاهر شود. در این شرایط، آمریکا برای دستیابی به سه هدف، یعنی محدود کردن روسیه، «مهارایران» (5) و سلطه بر منابع انرژی دریای خزر که در سالهای گذشته اخبار و گزارشهای زیادی درباره کشف ذخایر بزرگ نفتی در این حوزه منتشر شده است، (6) به تکاپو افتاد.
آمریکا اکنون در تلاش است تا با حضور روزافزون در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز و به ویژه حوزه خزر، از یک طرف، روسیه را بار دیگر به فروپاشی بکشاند; به گونه ای که برخی در غرب گفته اند، روسیه باید به 50 کشور تقسیم گردد; و از سوی دیگر، با ایجاد کانونهای بحران از سمت شمال و حضور نظامی در کشورهای شمالی، ایران را تحت محاصره یا فشار قرار دهد و به علاوه، با سلطه بر منابع انرژی منطقه از کسب این ماده حیاتی در آینده اطمینان یابد.
به اعتقاد بعضی از صاحب نظران مسائل ژئوپلتیک، در سالهای گذشته درباره میزان انرژی موجود در حوزه دریای خزر زیاده روی شده و هدف از طرح آن، بستن قراردادهای فراوان نفتی با کشورهای منطقه به منظور مشروعیت بخشیدن به حضور و دخالت در آن جا بوده است.
بر این اساس، آمریکا در تلاش برای رساندن ناتو به منطقه است و میخواهد با امضای قراردادهای مختلف نفتی، چنین ادعا کند که در این منطقه دارای منافع است. والا قراردادهایی مانند قرارداد باکو -جیحان یا قرارداد عبور گاز ترکمنستان از بستر دریای خزر به دلایلی مانند: طولانی شدن مسیر عبور لوله ها نسبت به مسیر ایران، مسائل امنیتی (عبور از مناطق ناامن مانند کردستان ترکیه)، عمق زیاد دریا (در مورد گاز ترکمنستان) و... قابلیت اجرایی ندارند و در صورت اجرا، نفت و گاز صادراتی از آنها بسیار گران تمام خواهد شد. در این راستا، پاکستان و ترکیه هم نقش مهمی بر عهده گرفته اند. پاکستان دم ناتو خواهد بود که از طریق افغانستان با آسیای مرکزی مرتبط میشود و ترکیه نیز پای دوست قابل اعتماد آمریکا یعنی اسرائیل را به منطقه باز میکند. (7)
به هر حال، چه گزارشهای مربوط به وجود ذخایر نفتی در منطقه خزر درست باشد و چه غلط، تلاشهای آمریکا برای کشاندن پای ناتو به منطقه و حضور مستقیم در آنجا برای دستیابی به اهداف راهبردی خود، آشکار است.
علاوه بر اهدافی که پیش از این آمد، شاید آمریکا بر اساس نظر برخی از نویسندگان که گفته اند :
اتحاد احتمالی چهار کشور چین، روسیه ایران و هند (8) که منطقه وسیعی از آسیای شرقی تا اقیانوس هند و خلیج فارس (که گلوگاه عبور انرژی به غرب است) را دربرمی گیرند، منجر به ظهور عصر آسیایی و فروپاشی سلطه و نفوذ آمریکا در مناطق مختلف خواهد شد - در تلاش است تا با گسترش ناتو به آسیای مرکزی و قفقاز و ادامه آن تا پاکستان، ایران را از سمت شمال و شرق، از این کشورها جدا سازد.
ایران به دلیل موقعیت ویژه و استراتژیک، نفوذ در میان مسلمانان، منابع غنی و ضدیت با سلطه غرب در این لیست قرار گرفته است.
ایران، حلقه اتصال منطقه خلیج فارس، مناطق آسیای مرکزی و قفقاز و منطقه غرب آسیاست. وجود منابع فراوان و دیرپای انرژی در خلیج فارس - به طوری که در مقایسه با جهان غرب که منابع نفتی اش درآینده نه چندان دور به اتمام میرسد، منابع نفتی خلیج فارس حدود شصت سال دیگر دوام خواهد داشت - بر اهمیت ایران می افزاید. سه کشور دیگر نیز به دلیل موقعیت، وسعت، جمعیت، تکنولوژی، منابع و دیدگاه ضد غربی، در لیست فوق قرار گرفته اند.
جنبه های مختلف منافع ملی ایران و تهدید علیه آن در منطقه خزر:
الف - وضعيت سیاسی امنیتی حوزه خزر:
هزینههای نظامی برخی از کشورهای ساحلی جای اندیشیدن دارد چرا که رشد هزینههای نظامی از رشد تولید ناخالص داخلی آنها خیلی جلوتر افتاده است. در سال 2010 بهطور میانگین در کشورهای حوزه خزر تولید ناخالص داخلی 4.5 درصد رشد کرده است که افزایش هزینههای نظامی 6 برابر بیشتر از آن میباشد.
بودجه کشورهای ساحلی حاکی از آن است که هزینههای نظامی این کشورها از اواسط سالهای 2000 پیوسته در حال افزایش بوده است. به عنوان مثال در سال 2011 در مقایسه با 2010 هزینههای نظامی کشورهای ساحلی 23 درصد رشد کرده و تا سقف 82 میلیارد دلار رسیده است .
کشور
|
سال 2010
(میلیون دلار)
|
معادل % تولید ناخالص ملی
در سال 2010
|
سال 2011
(میلیون دلار)
|
معادل % تولید ناخالص ملی
در سال 2011
|
روسیه
|
56213
|
3.9
|
66980
|
4
|
آذربایجان
|
1585
|
3.95
|
3100
|
6.2
|
قزاقستان
|
1066
|
1
|
1297
|
1
|
ترکمنستان
|
261
|
1.5
|
336
|
1.5
|
ایران
|
7500
|
3.3
|
10000
|
3.4
|
مجموعا
|
66625
|
2.51
|
81713
|
3.0
|
توجه به برگزاری تمرینات نظامی در دریای خزر نشان میدهد که بحث خزر در حال انتقال از حوزه دیپلماسی به حوزه نظامی قرار گرفته است. افزایش تعداد تمرینات نظامی با حضور کشورهای ساحلی این امر را تائید میکند.
در اين راستا طی سال های 2003 – 2012 در سطوح و ابعاد مختلف 10 تمرین برگزار شده است :
نام كشور
|
2003
|
2009
|
2011
|
2012
|
مجموع
|
روسیه
|
1
|
1
|
1
|
1
|
4
|
قزاقستان
|
1
|
-
|
-
|
1
|
2
|
آذربایجان
|
1
|
-
|
-
|
1
|
2
|
ترکمنستان
|
-
|
-
|
-
|
1
|
1
|
ایران
|
-
|
1
|
1
|
1
|
1
|
مجموعا
|
3
|
2
|
2
|
5
|
10
|
به این ترتیب تا سال 2015 دریای خزر میتواند به یکی از بیثباتترین مناطق جهان تبدیل گردد.
چالش و تهدیدات امنیت منطقهای دریای خزر عبارتند از:
1. اختلاف بین کشورهای ساحلی در مورد وضعیت حقوقی دریای خزر
- عدم حل موضوع تعیین فضای آبی و هوایی . اهمیت این موضوع نهتنها به بحث استفاده از منابع بیولوژیکی دریای خزر مرتبط است بلکه به مسائلی نظیر حفاظت از میادین نفت و گاز و همچنین احداث خطوط لوله از طریق کف دریا در بخشهای متعلق به کشورها نیز برمیگردد.
- عدم حل و فصل موضوع تعیین بستر دریای خزر . تا به امروز 3 کشور روسیه، قزاقستان و آذربایجان در رابطه با تعیین بستر دریا به توافق رسیدند ( معادل 64 درصد دریا). براساس اسناد امضا شده قزاقستان 27 درصد، روسیه 19 درصد و آذربایجان 18 درصد بستر خزر را در کنترل خود خواهند داشت. برای ایران 14 درصد پیشنهاد شده است درحالی که ايران خواستار 20 درصد بوده و اصرار دارد تا خط مرز دریایی متعلق به زمان شوروی 80 کیلومتر به سمت شمال انتقال یابد. ترکمنستان از این موضع تهران حمایت کرده است.
2. وجود اختلافات حلنشده در منطقه و وجود کانونهای فعال تروریستی
- فعالیتهای مخرب سازمانها و حرکتهای افراط گراهای دینی وابسته به کشورهای خارجی در قفقاز و آسیای مرکزی؛
- مناقشه قره باغ؛
3. اختلافات و رویارویی بین کشورهای منطقه
- آذربایجان – ارمنستان؛
- ترکیه – ارمنستان؛
- آذربایجان - ایران (در رابطه به چاههای نفت آراز ، آلاو و شرق)؛
- ترکمنستان ، آذربایجان ( چاههای آسمان ( چراغ)، خزر (اذری) و آلتین آسیر (شرق)؛
- گرجستان – روسیه.
4. اقدامات فعال آمریکا، کشورهای غربی و اسلامی برای گسترش نفوذ سیاسی، اقتصادی و نظامی در حوزه دریای خزر و پیرامون آن:
- چشم انداز استقرار پایگاههای نظامی نیروی ثالث در برخی از کشورهای ساحلی خزر
- كنترل و تسلط بر منابع انرژي درياي خزر .
- كنترل ايران به عنوان يك كشور بنيادگراي اسلامي .
- تقويت اختلافات قومي , نژادي و زباني در منطقه با وجود اقوام گوناگون و اقليتهاي قومي براي خيزش ملي گرايي افراطي.
- تقويت اختلافات كشورهاي منطقه با يكديگر.
- فروش تجهيزات و تسليحات آمريكايي در حوزه خزر و تعويض سيستم جنگ افزاري شرقي به غربي.
- ايجاد قدرت واسط بين ايران و روسيه براي جلوگيري از هم پيماني اين دو كشور .
- ناامن جلوه دادن حوزه خزر از طريق بزرگنمائي قدرت ايران و روسيه و ايجاد جو بدبيني بين سه كشور تازه استقلال يافته با ج . ا .ا
- ايجاد پايگاههاي جديد در حوزه خزر جهت حمله احتمالي به ايران .
- ايجاد محدوديت ، مهار و در انزوا قرار دادن ايران .
- سياست گسترش ناتو به شرق.
- مهار سلاحهاي اتمي در حوزه خزر .
- حضور در منطقه حیات خلوت روسیه ناشی از رقابت آمريكا و اروپا با روسیه در چهارچوب رقابت های بین المللی
- بهره گیری از ظرفیت های نفت و گاز کشور آذربایجان و قزاقستان
- گسترش حیطه نفوذ بین المللی در منطقه استراتژیک آسیای مرکزی و قفقاز با همکاری آذربایجان و قزاقستان
این مشکلات از سویی زمینه اختلاف میان کشورهای حوزه خزر و از سوی دیگر فرصت مداخله برای کشورهایی نظیر ترکیه و چین و برخی قدرتهای فرامنطقهای و از جمله آمریکا را فراهم کرده است.
با توجه به وضعیت سیاسی و نظامی منطقه، این کشورها دکترینهایی را تدوین کردهاند که در آنها مبانی نظامی - سیاسی، سیاسی - استراتژیک و سیاسی - اقتصادی و امنیت نظامیشان تعریف شده است.
در حال حاضر تهدیدهای امنیتی علیه ایران در منطقه خزر به صورت تلاشهای مختلف دیده میشود:
1 - گسترش نفوذ ناتو به ویژه آمریکا (و ترکیه و اسرائیل) در منطقه
گسترش ناتو به شرق و سپس به منطقه خزر (10) ، این کشورها را زیر چتر حمایتی کشورهای غربی به ویژه آمریکا قرار میدهد و بر موقعیت نسبی مساعد ایران در این منطقه تاثیر منفی بر جای می نهد، به گونه ای که استقرار دائمی بخش قابل توجهی از نیروهای نظامی در مرزهای شمالی کشور را لازم و صرف امکانات بسیاری را میطلبد. به علاوه این امر، به اجبار بر دیدگاه و روابط خارجی کشورهای منطقه در رابطه با ایران تاثیر می نهد و زمینه سردی روابط و احتمالا مواجهه با یکدیگر در شمال را گسترش میدهد. این همان چیزی است که آمریکا و اسرائیل برای «مهار انقلاب اسلامی» به دنبال آن هستند.
این حضور همچنین به پذیرش الگوی حکومتی ترکیه، در مقابل حکومت دینمدار در ایران بر رژیم لائیک تاکید دارد، کمک میکند. هر چند پان ترکیسم که ترکیه محرکآن است، به دلایل مختلف از جمله: مشکلات فراوان دولت ترکیه (مانند: مساله کردها،اختلافات با ارمنستان و (11) مساله ارامنه، اختلافات با یونان بر سر قبرس و دریای اژه (12) ،اختلاف سوریه با ترکیه بر سر خلیج اسکندرون، اختلافات ترکیه و عراق و تلاش روسها برای به دست آوردن کنترل بر تنگه های بسفر و داردانل)، فرهنگهای متفاوت مللی که ریشه زبانی ترک دارند و گرایشهای ملی گرایانه در آنها و بیتوجهی آنها به شعار پان ترکیسم، دوری جغرافیایی این سرزمینها و حساسیت و مخالفت قدرتهای بزرگی مانند چین و روسیه با این امر، امکان تحقق ندارد; اما در هر صورت ویژگیهای زبانی، دست آویزی برای نفوذ ترکیه به کشورهایی مانند آذربایجان، ترکمنستان... به شمار میرود. نفوذ ترکیه در کشورهای منطقه با توجه به نوع رژیم سیاسی این کشور،روابط گرم دولت ترکیه و رژیم صهیونیستی - که در تلاش مستمر برای نفوذ در منطقه است - برای ایران حاوی تهدیدات امنیتی است.
2 - گسترش حرکتهای دارای خط مشی طالبان
هر چند نمیتوان همه مبارزین مسلمان در آسیای مرکزی و قفقاز را وهابی و دارای خط مشی طالبان تلقی کرد، ولی اخیرا گزارش مختلفی در مورد فعالیتهای گروههای وهابی در داغستان، چچن، ازبکستان و قرقیزستان منتشر شده و گفته شده است که چریکهای فعال در این منطقه، از حمایت طالبان، پاکستان و محافلی در عربستان برخوردار بوده و از سوی آنان حمایت مالی و تسلیحاتی میشوند. (13)
با نگاهي به تاريخ نيز در مي يابيم تا زمانی طولانی، شیعیان ایرانی از سمت شرق، مورد تجاوز و کشتار ازبکان و ازسمت غرب، مورد حمله عثمانیها بودند. ظهور و استقرار دولت صفویه در سال 1501م. وضعیت را دگرگون ساخت و شیعیان با کنترل بر دستگاه حکومتی و گسترش ایده تشیع، ایمن گردیدند. لذا گسترش حرکتهای دارای خط مشی طالبان در منطقه، با توجه به دیدگاه خاص این گروه افراطی در مورد تشیع و ایران، برای ایران تهدیدات امنیتی فراوانی به همراه خواهد داشت.
3 - عبور کاروانهای مواد مخدر از منطقه
عبور کاروانهای مواد مخدر از منطقه خزر بر امنیت منطقه تاثیر منفی بر جای می نهد، به گونه ای که به دلیل باز شدن پای قاچاقچیان بین المللی در منطقه و وابستگی آنها به دولتهای برون منطقه ای نظارت دائمی و صرف امکانات گسترده برای مبارزه با آنها را الزامی میکند. بر اساس گزارش برنامه کنترل مواد مخدر سازمان ملل متحد، ( UNDCP) ،دو مسیر انتقال موارد مخدر در حوزه خزر عبارتند از:
1 - مسیر قزاقستان، روسیه، اوکراین، مولداوی، ترکیه;
2 - مسیر ازبکستان، ترکمنستان، دریای خزر، آذربایجان، گرجستان، ترکیه (14) .
ب - جنبه های اقتصادی
رقابتي که بر سر منابع انرژی دریای خزر مشاهده میشود، منجر به شکلگیری اختلافات سیاسی و نظامی در منطقه شده و آن را به یکی از خطرناکترین مناطق در سیاست جهان معاصر تبدیل کرده است که رمز بینالمللی آن «قوس بیثباتی جنوب» میباشد.
بنابراین سیاستمداران، دانشمندان، تحلیلگران و کارشناسان به این موضوع توجه زیادی نشان میدهند. تنها طی پنج سال گذشته بیش از 50 مورد اقدامات بینالمللی و نشستهای بیندولتی با هدف تهیه و تدوین راه&zwnj